سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هنر و خلاقیت - مهارتهای زندگی

 

افراد تند خو و بی تفاوت

لحظه ای را تصور کنید که در هواپیمایی نشسته ید و در حال پرواز به یکی از کشورها هستید. پرواز خوبی بوده است ولی در هنکامی که نزدیک به مقصد هستید صدای خلبان را می شنوید که می گوید ((خانم ها و آقایان، به یک جبهه هوای متلاطم نزدیک می شویم، لطفا به صندلی های خود برگردید و کمربندهایتان را ببندید)). و سپس هواپیما با آن جبهه هوا که شدیدتر از حد انتظار شما بوده است برخورد می کند. هواپیما درست مانند توپی که بر روی امواج حرکت می کند، بالا و پایین و این سو آن سو می رود.

سوال این است که شما چه می کنید؟ .......

  آیا از آن نوع افرادی هستید که سرتان را روی کتاب یا مجله خودتان فرو می کنید یا به تماشای فیلم سینمایی ادامه می دهید و وضعیت اضطراری را نادیده می گیرید؟ یا احتمالا کارت وضعیت اضطراری را بر می دارید و تذکرات روی آن را مرور می کنید، یا به مهمانداران هواپیما می نگرید تا ببینید آیا اثری از ترس در چهره آنان مشاهده می شود ی نه، و یا سعی می کنید به صدای موتور هواپیما گوش فرا دهید تا ببینید آیا چیز نگران کننده ای پیش آمده است یا خیر؟

اینکه کدامیک از واکنش ها به نظر ما طبیعی تر به نظر می رسد، نشانه ای از وضعیت توجه مطلوب ما در شرایط اضطراری است. سناریوی هواپیما به خودی خود موضوع یک آزمون روان شناختی است که توسط سوزان میلر روان شناس دانشگاه تمپل تدوین شده است تا آنکه تعیین کند که آیا مردم مایلند هوشیار باشند، به دقت به جزئیات یک وضعیت ناگوار توجه کنند، یا برعکس سعی می کنند با منحرف کردن حواس خود از موقعیت، با این لحظات اضطراب آور کنار بیایند. این دو نوع عطف توجه در مقابل حالت اضطراری، از این نظر که افراد چگونه با واکنش های هیجانی خود روبه رو می شوند، پیامدهای کاملا متفاوتی دارد. افرادی که در شرایط اضطراری ، توجه خود را بر جزئیات وقایع معطوف می کنند ندانسته شدت واکنش های خود را بر جسته می کنند_بخصوص اگر توجه افراطی آنا، به دور از بی طرفی حس خودآگاهی شان انجام گیرد. نتیجه آن است که هیجان های آنان شدیدتر به نظر می رسد. کسانی که حواس خود را منحرف می کنند، به واکنش های خویش کمتر توجه می کنند و به این ترتیب، حتی اگر شدت آن پاسخ را کمتر نکرده باشند، پاسخ هیجانی کمتری را احساس می کنند.

می توان چنین گفت که از یک سو، آگاهی هیجانی بعضی افراد را سخت تحت فشار قرار می دهد، در حالیکه از سوی دیگر، به زحمت می توان گفت که در وجود برخی افراد وجود دارد. دانشجویی را در نظر بگیرید که یک روز بعدازظهر با مشاهده آتش سوزی در خوابگاه دانشگاه به دنبال دستگاه خاموش کننده آتش رفت، آن را آورد و آتش را خاموش کرد. در این عملاو، هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد-به جز اینکه او در مسیر آوردن دستگاه و همچنین در راه بازگشت، به جای آنکه بدود، آرام راه می رفت. اما به چه دلیل؟ زیرا فکر نمی کرد حالتی اضطراری پیش آمده است.

این داستان را ادوارد داینر روان شناس دانشگاه ایلینوی در اوربانا که شدت بروز هیجان ها را در افراد مختلف بررسی می کرد.تعریف کرد. این دانشجو در مجموعه مطالعات موردی بر حالات افرادی که داینر آنها را بررسی می کرد کسی بود که با احساساتی اندک یا بدون هیچ احساسی با زندگی برخورد می کرد و حتی در مقابل شرایط اضطراری همچون آتش سوزی بسیار خونسرد باقی می ماند.

در مقابل، زنی را در نظر بگیرید که در پیوستاری که داینر تشکیل می دهد، در انتهای دیگر قرار گرفته بود. وقتی قلم مورد علاقه خود را کرد برای چند روز دچار حواس پرتی شد. زمانی دیگر، وقتی اطلاعیه ای درباره حراج بزرگ کفش های زنانه در یک فروشگاه گران قیمت دید، قدری هیجان زده شد که کار خود را ترک کرد، بسرعت سوار ماشین خود شد و تا سه ساعت تا شیکاگو رانندگی کرد تا به آن فروشگاه برسد.

داینر دریافت، که زنان در مجموع، هیجان های مثبت و منفی را شدیدتر از مردان حس می کنند، و حتی اگر تفاوتهای جنسیتی را کنار بگذاریم، زندگی عاطفی برای کسانی که به هیجانها بیشتر توجه می کنند غنی تر است. این حساسیت عاطفی شدید به آن معناست که در این قبیل افراد، تحریکی حداقل، طوفان های شدید عاطفی برپا می کند، خواه از نوع بهشتی و خواه از نوع جهنمی آن، در حالیکه به افرادی که در انتهای دیگر قرار گرفته اند، حتی در ترسناک ترین موقعیت ها به ندرت احساسی دست می دهد.

نویسنده: خلیل حسین پناهی

منبع: هوش هیجانی، گلمن، دانیل. ترجمه پارسا، نسرین. انتشارات رشد.1383


ارسال شده در توسط محمد فایق مجیدی دهگلان